یک نکته جديد در مرورگر شما




Monday, September 09, 2002

٭
زندگي يكي از همشهري ها
يكي خوابش سنگين ميشه تخت ميشكنه
بعد كه از خواب ميپره دستش ميشكنه
فرداش از مرحله پرت ميشه پاش هم ميشكنه
ميزنه به سرش سرش هم ميشكنه
همون يارو خودش رو ميزنه به اون راه گم ميشه
كلي اعصابش خوردميشه نوار خالي گوش ميده
يه هو مي خوره زمين تا خونه سينه خيز ميره
جلو پمپ بنزين سيگار ميكشه ميگن آقا اينجا پمپ بنزينه سيگارنكش ميگه اهه من جلو بابام هم سيگار ميكشم
ازش ميپرسن شيشه چه جوري ساخته ميشه ميگه به پشم شيشه واجبي ميزنن
يه روز ميخوره به شيشه ميگه عجب هواي سفتي
روز بعد ميخوره به ديوار كمونه ميكنه
فرداش باز ميخوره به ديوار ميگه ببخشيد
پس فرداش باز ميخوره به ديوار واي ميسته پليس بياد
بعد از اين همه اتفاق بي هوا از خونه ميره بيرون خفه ميشه
زندگي سختي داشته ها نــــــــــــــــــــــــــــــــــــه غلام



........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home