یک نکته جديد در مرورگر شما |
Saturday, November 09, 2002
٭ سر کلاس
........................................................................................سر کلاس، معلم اقتصاد گفت: من خيلي با جنگ مخالفم.. با خودم گفتم: بابا دمت گرم که به فکر آواره و بي خونمون شدن مردم هستی.. معلم اقتصاد ادامه داد: اگه جنگ بشه نرخ بهره های بانکی بالا ميره و سيستم اقتصادی آمريکا به خطر ميفته ، اونوقت نميشه خونه با قيمت خوب بخريم!! با خودم گفتم: زرشک!! سر کلاس شيمي، دبير رو به بچه ها کرد و گفت: من خيلي با جنگ مخالفم.. با خودم گفتم: قربون هرچي آدم انساندوست مثه تو.... دبير ادامه داد: آخه اگه جنگ بشه و بمب شيميائي بزنن به عراق، فعل و انفعالاتش لايه ازن رو سوراخ ميکنه، اونوقت ما چيکار کنيم؟! با خودم گفتم: زرشک!! معلم زبان، آدم فهميده ای به نظر ميرسيد. به بچه ها گفت: من خيلي با جنگ مخالفم.. با خودم گفتم: کاشکي ميشد همه به اندازه تو از جنگ بيزار بودن .... معلم زبان ادامه داد: مردم همينجوريش بجای اينکه کتاب بخونن ميرن ميشينن پای تلويزيون که اخبار جنگ رو بيينن! حالا وای به اينکه جدی جدی جنگ بشه!!! با خودم گفتم: زرشک!! استاد جغرافيا، عينکش رو روی دماغش جا بجا کرد و گفت: من خيلي با جنگ مخالفم.. با خودم گفتم: درسته دو بار منو تجديد کردی، ولی بازم خودت! استاد دماغشو بالا کشيد و گفت: از 100 نفر بپرسی مرکز کرولينای جنوبی کجاس، دو نفر هم نميدونن! ولی ماشاالله همه ميدونن کابل و بغداد کجاس! وای به اينکه جنگ بشه!! با خودم گفتم: زرشک!! دبير هندسه، دستهاي گچی شو به هم زد و گفت: آقا من خيلی با جنگ مخالفم... با خودم گفتم: آخ شير مادرت حلالت! فکر نميکردم تو يکي دلت برا ملت عراق بسوزه! به طرف ميزش اومد و گفت: ميترسم سربازامون موقع شليک بمب ، توی اين معادلات سينوس کسينوسی اشتباه کنن بزنن خودمون رو لت و پار کنن!! با خودم ........... توسط نوشته شده در ساعت 3:53 PM توسط mohammad
Comments:
Post a Comment
|