یک نکته جديد در مرورگر شما |
Thursday, October 31, 2002
٭ جان انسان ها
(0) comments
........................................................................................وقتی که هر سال در ايران ۱۴ هزار نفر در تصادفات رانندگی بميرند، يعنی اينکه اگر شما ماشين داريد و با آن مسافرت میکنيد، خيلی احتمالش زياد است که شما هم تصادف مرگبار کنيد. حتی اگر نمايندهی مجلس باشيد. معنی ديگر اين گزاره آن است که جان مردم بیارزشترين چيز برای حکومت ايران است. مقامات بالای ممکت که اينقدر «فساد مالی، فاسد اخلاقی» میکنند، بد نيست فکری برای جان بیارزششدهی ايرانيان بکنند. برای ادامه برين اينجا توسط نوشته شده در ساعت 10:21 PM توسط mohammad Tuesday, October 29, 2002 (5) comments ........................................................................................ Monday, October 28, 2002
٭ عمليات بانكي بدون ربا
(0) comments
........................................................................................اون موقعيكه ميخواستند پرداخت سود به سپرده هاي مردم را شرعي كنند، تصميم بر اين شد كه سود رو علي الحساب عنوان كنند تا با نقض يكي از شروط ربا، عمليات بانكي رو شرعي جلوه بدهند. در واقع فرض بر اين هست كه اگر پولي با شروط 1- مبلغ سود قطعي( يا درصد سود قطعي) 2- در يك مدت زمان قطعي به يك نفر حقيقي و يا حقوقي مشخص قرض داده شود، ربا محسوب شده و طرفي كه پول رو داده اصطلاحا نزول خور معرفي ميشود. براي همين وقتي ديدن كه نميشه شرط 2 را هپلي هپو كرد و مجبورند سال مالي را تو حساب كتاباشون بكار ببرند، لذا تصميم گرفتند كه با عنوان كردن سود علي الحساب، يكي از شرايط ربا را نقض شده دونسته و سپرده هاي ملت را جمع آوري نمايند. هر چند كه تابحال نيز سودهائي كه پرداخته اند، سود قطعي بوده و عملا سود علي الحساب نوعي كلاه شرعي حساب ميشده، اما هيچ وقت جرات عنوان نمودن سود قطعي توسط هيچ واحدي تا چند وقت قبل پيش نيامده بود. اما اخيرا برخي موسسات و بانكها ار همون اول ادعاي سود قطعي رو نموده و عملا عمليات بانكي بدون ربا رو زير سوال برده اند. جديدا در يكي از تبليغات بانك مسكن در بزرگراه شيخ فضل اله نوري، پرداخت سود قطعي بعنوان يكي از مزاياي بانك برشمرده شده است. من دقيقا نميدانم كه تاثير ربا در يك اقتصاد آزاد چگونه است، و آيا رونق بخش اقتصاد است و يا باعث ايجاد اختلاف طبقاتي ثروتي ميشود، اما آنچه كه مسلم است اينه كه نبايد مردم رو گول زد. توسط نوشته شده در ساعت 4:40 PM توسط mohammad Sunday, October 27, 2002
٭ در قلب تهران
(0) comments
........................................................................................يه عکسي هم امروز ديدم که کله ام سوت کشيد! تازه کلي هم ناراحت شدم که چرا من اونجا نبودم. من فقط در همين حد ميدونم که يه بازارچه خيريه توي سفارت ايتاليا بوده! به حق چيزهاي نديده و نشنيده!! آخه سفارت ايتاليا رو چه به اين کارها! همونجور که ميدونين هم سفارت يه کشور جزو خاک اون کشور حساب ميشه و خلاصه نميشه توش دخالت کرد. من شنيدم حتي ماشينهاي سفارت هم همين وضعيت رو دارن. حالا بگذريم. اولين فکري که به ذهن آدم ميرسه اينه که اينجا يه پارکيه خارج از ايران که يه عده باحجاب دور هم جمع شدن و واسه يه لحظه روسريهاشون رو در آوردن که کله هاشون آفتاب ببينه! جالب اينکه فکر مي کنم يه جورايي سالن مد هم بوده!!! مخصوصا که از حجاب هم خبري نبوده و از گير نيرو انتظامي هم خبري نبوده! يه چيزي تو مايه هاي غير ممکن در ايران! ولي خب عکس گوياي همه چي هست! چند تا ديگه عکس هست اگه اسکن شد يه جا ميذارم ببينيد! تازه اين مراسم هردفعه توي يه سفارت خونه برگذار ميشه! (خدا زيادشون کنه!) اين يکي که واقعا حيف شد که نرفتيم ولي بعدي رو حتما با کله ميرم بلکه چشم و گوشمون باز بشه. جمعيت زيادی اونجا بودن که شايد جز معدودی هيچ ذهنيتی از خيريه و اين جور چيزا نداشتن. البته طبيعيه. تو اين جور موارد کسايی که برگزار کننده هستن بايد فقط برای مردم جذابيت ايجاد کنن تا بتونن پول بيشتری رو جمع کنن. اما می دونين از اين خنده ام گرفته بود که برگزارکننده ها لازم نبود هِچ زحمتی بکشن. همين که يه جا بشه آزاد لباس پوشيد و قدم زد کلی انگيزه ايجاد می کنه برای مردم. راستي بليت ورودی 3000 تومان بود توسط و توسط نوشته شده در ساعت 3:28 PM توسط mohammad Saturday, October 26, 2002
٭ مسابقه بزرگ وبلاگ ها
(0) comments
........................................................................................همونطور که چند وقت پيش هم در موردش نوشتم ، اين مسابقه از طرف ماهنامه کامپيوتر و ارتباطات برگزار ميشه و هدف ، انتخاب بهترين وبلاگهاي فارسي است. من که با برگزاري مسابقه کاملا موافقم. نحوه مسابقه و توضيحاتش به طور کامل در سايتي که به همين منظور درست شده ، نوشته شده. فقط براي شرکت در مسابقه بايد ثبت نام کنيد که چند ثانيه بيشتر طول نخواهد کشيد. خلاصه اينکه تو اين مسابقه شرکت کنيد و به وبلاگهاي منتخبتون راي بدين. چون هر چي تعداد آرا و شرکت کنندگان بيشتر باشه ، مسابقه معتبرتره. البته کاش يه لوگوي کوچيک و خوشگل واسه اين مسابقه درست کنن که ملت چند روزي بذارن تو وبلاگهاشون تا همه بفهمن و شرکت کنن. فقط يادتون نره اسم وبلاگ من رو هم لطفا تو مسابقه بنوسين ! دمتون گرم ! آدرس مسابقه http://www.topweblogs.com نوشته شده در ساعت 4:39 PM توسط mohammad Friday, October 25, 2002
٭ چينی ها اينترنت روو از کار انداختن !
(0) comments
........................................................................................هزاران سايت اينترنتی از جمله سايت پرشينبلاگ (http://www.persianblog.com) قربانی عدم پايبندی چينیها به قوانين حاكم بر اينترنت شدهاند. اخيرا يك شركت چينی با خريداری چندين سرور اينترنتی در مكانهای مختلف از سرويسدهندگان مختلف اينترنت و با استفاده از خطوط پر سرعت T3 اقدام به ارائه خدمات غير مجاز ارسال email يا همان SPAM به تمام دنيا نمود. اين شرکت با ثبت چند صد Domain در مرکز ثبت دومين کشور چين مدعی شد که برای هيچ شرکت آمريکايی امکان شکايت و از کار انداختن Domain ها وجود ندارد و با استفاده چرخشی از اين Domain ها و استفاده چرخشی از چندين آدرس مختلف IP برای هر Domain به طور جدی اقدام به ارائه خدمات Spamming در سرتاسر دنيا به خصوص آمريکا نمود و تبليغات وسيعی را برای فروش CD های خود که شامل بيش از 300 ميليون آدرس e-mail بود آغاز نمود. ادامه ماجرا رو اينجا بخونين نوشته شده در ساعت 11:08 PM توسط mohammad Thursday, October 24, 2002
٭ نمايشگاه
(0) comments
........................................................................................بالاخره اين نمايشگاه های کامپيوتر بعد از 2 ماه جون کندن تموم شد! من يکی که بدبخت شدم ! 3 نمايشگاه در عرض 1.5 ماه يعنی هر دو هفته يک نمايشگاه! و اين يعنی فاجعه! اما با همه اينها تک تک شون خاطره است و ادم دوست ها قديمی رو ميبينه و دوست ها جديد پيدا ميکنه ! تا telecomp, gitex, elecomp سال بعد خداحافظ ! نوشته شده در ساعت 2:04 PM توسط mohammad Wednesday, October 23, 2002
٭ سوال و جواب
(1) comments
........................................................................................سوال : شما يك ترك را چگونه در يكشنبه ميخندانيد؟ جواب : يك جوك در روز چهارشنبه برايش تعريف ميكنم سوال : شما يك ترك را چگونه براي هميشه مشغول نگه مي داريد؟ جواب : در دو روي يك كاغذ مي نويسم : لطفا بچرخانيد سوال : چرا تركها نميتوانند قالب يخ درست كنند؟ جواب : چون آنها هميشه دسنورالعمل تهيه را فراموش ميكنند سوال : يك ترك چگونه يك پرنده را ميكشد؟ جواب : آن را از بالاي يك صخره به پائين پرتاب ميكند سوال : چرا 18 ترك به سينما رفتند ؟ جواب : براي اينكه براي زير 18 ممنوع بود سوال : شما به يك ترك در يك موسسه سطح بالا چه ميگوييد؟ جواب : يك بازديد كننده يك ترك سفارش يك پيتزاي بزرگ را ميدهد ، فروشنده از او ميپرسد كه پيتزا را به چهار قسمت تقسيم كند يا 12 قسمت ؟ ترك ميگويد : شش قسمت ، من هيچگاه نخواهم توانست كه 12 قسمت را بخورم. ترك اولي : تا حالا شكسپير خوندي ؟ ترك دومي : نه . كي نوشتتش ؟ توسط نوشته شده در ساعت 11:03 PM توسط mohammad Tuesday, October 22, 2002 (0) comments ........................................................................................ Monday, October 21, 2002
٭ از دست اين خانومها !
(0) comments
........................................................................................برين اينجا ! ميگم من اين هفته زياد درباره خانوم ها نوشتم ! نـــــــــــــــــــــــــــــه غلام ! نوشته شده در ساعت 10:57 PM توسط mohammad Sunday, October 20, 2002
٭ عروسی
(0) comments
........................................................................................جمعه شب عروسی داداش يکی از دوستان بوديم ! بعد از يه شام اساسی و بعدش يکی دو پيک جين و رقص تا کله سحر با حوری ها نتيجه اش اين ميشه که می بينيد ! چه خوشگل... چه خوشگل... چه خوشگل شدي امشب... براي با تو بودن تا کي بايد صبر کنم؟ چرا با من دورنگي؟ مني که باهات يه رنگم، مني که به خاطر تو حتي با خودم ميجنگم... دلبرم دلــبر خونه خرابم کرد... که امشب شب عشقه، همين امشبو داريم... اي يار اي يار اي يار... اي يار اي يار اي يار... دلتو به هيشکي نسپر... خيلي وقته که دلم براي تو تنگ شده... قلبم از دوري تو بدجوري دلتنگ شده... آي دلم... واي واي واي دلم... واي واي واي دلم آي دلم... دلم کسي رو نميخواد... فقط به خاطر تو... غرور من رفته به باد... فقط به خاطر تو... دختر بندري... تو مال مني... نميخوام به کسي... لبخند بزني... آي جاست کالد... تو سِي... آي لاو يو... با تو رفتم... بي تو باز آمدم... از سر کوي او... دل ديوانه... تا از آشيانه... سويت پر بگيرم... از بندم رها کن... تا از غم نميرم... نسترن، اي عشق، من حرفي بزن، بگو تو رو به خدا اين اداها چي چيه... يکي داره باز دوباره چوب لاي چرخم ميزاره... اي عشق من اي زيبا نيلوفر من... در خواب نازي شبها نيلوفر من... من خودم خريدارم... واي چقدر دوسِت دارم... آي انار انار بيا به بالينم... شبنم گل نار بيا به بالينم... يه معشوقه ميخواستم.... لعنتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي! توسط نوشته شده در ساعت 11:17 PM توسط mohammad Saturday, October 19, 2002
٭ نمايشگاه مخابرات و كامپيوتر
(0) comments
از فردا تا چهارشنبه هر روز از ساعت 9 تا 17 در نمايشگاه بين الملي هستم ! ممكنه نتونم صبح ها وبلاگ رو به روز كنم. از اينجا معذرت مي خوام و منتظر ديدار شما در نمايشگاه هستم. ما سالن 38 هستيم ! از هر كي بپرسين بهتون ميگه ! ميان ديگه حتما ؟ نوشته شده در ساعت 5:57 PM توسط mohammad
٭ چهار نقش يك زن
(0) comments
........................................................................................يک زن برای همسر خودش بايد چهار نقش رو ايفا کنه و اگه قادر به انجام اين کار باشه من اون زندگی رو تضمين می کنم . اين مطلبی که الان براتون می نويسم براساس تجربه ثابت شده و اصلا جای شک و ترديد نداره . و اما اون چهارتا نقش: ۱= نقش مادری: مردها هميشه بچه باقی می مونن و اون کودک درونی اونا هميشه جاويدانه . دلسپردگی يک مرد به مادرش از نوع مثال زدنيه و از نوع شديد . مرد دوست داره هنگامی که احساس دلتنگی و ياس درش به وجود مياد سرشو روی شونه های مادرش بذاره و دست نوازش گر و پر مهر مادر بر سرش کشيده بشه . اين حالت آرامش بسيار عجيبی در مرد به وجود مياره که نمی شه بيان کرد . و اين نقش رو يک همسر می تونه با درايت خاصی ايفا کنه و خلاصه جای مادر و اون فضای اختصاص داده شده قلب يک مرد به مادرش رو غصب کنه . ۲=نقش دوست: زن بايد برای مردش يک دوست واقعی باشه . طوری که مرد بتونه راحت با اون حرف بزنه و واژه هاشو سانسور نکنه . زن بايد به چيزايی که مردش دوست داره علاقه نشون بده و در مورد اونا با مردش بحث کنه . ديالوگ يک دوست با يک دوست بهترين و صميمانه ترين نوع ديالوگ هاست . مطمئن باشيد يه مرد اون حرف هايی رو که به دوست دخترش می گه به همسرش نمی گه و زن بايد کاری کنه که مرد اون حرف ها رو به اونم بگه . حالا اين که چطوری اين کارو بکنه بستگی به تيزهوشی خانوما داره . ۳=نقش کدبانو : تزيين يک خانه به شکلی زيبا تنها از دست يک کدبانو بر مياد . آشپزی خوب . تربيت بچه ها و به طور کلی حکومت در خانه مال خانوماست . يه خانوم خوب بايد از عهده اين نقش به خوبی بر بياد . برعکس اونی که خانوما فکر می کنن مردها به فضای خونه توجه زيادی نمی کنن بايد بگم مردها خيلی هم با دقت محيط خونه رو زير نظر می گيرن . تغيير دکوراسيون حتما هر چند وقت يکبار توی برنامه زندگيتون باشه . ۴=نقش معشوقه : يه زن به هيچ وجه نبايد همسرشو از لحاظ جنسی توی تنگنا قرار بده . به جز جنبه لذت مادی بايد بگم رابطه جنسی نقش مهمی در آرامش روحی مرد داره و ديگه اينکه محبت و عشق و علاقه رو در طرفين به شدت افزايش ميده . البته يک رابطه جنسی موفق . يه زن نبايد وقتی همسرش به اون از لحاظ جنسی نياز داره سرد برخورد کنه . اونم بايد مثل همسرش نقش فعالی رو در رابطه جنسی ايفا کنه . برخورد های جنسی بايد کاملا آزاد و خالی از قيد وبندها و اصول ها و بايد ها و نبايد ها باشه . همونطوری که می خواهيد لذت ببريد لذت ببريد . به هيچ وجه در رابطه های جنسی نبايد محدوديت ايجاد کرد . اگه گاهی اوقات مردی از همسرش تقاضاهای خاصی در روابط جنسی داره بايد برآورده بشه و گرنه مطمئن باشيد مرد راه های ديگه ای برای ارضای خودش پيدا می کنه . البته وقتی فرهنگ سکسی آلوده بشه کاری از دست هيچکس بر نمياد . و اما مردان عزيز يه زن اين چهار نقش رو خالصانه و صادقانه برای شما بازی می کنه و تنها يه انتظار از شما داره . و اونم اينه که : يه شوهر خوب باشيد و اونو درک کنيد . البته خانومای محترم اگه خواسته های ديگه ای هم دارن می تونن مطرح کنن . چون مردها اصولا بازيگران خوبی هستند . نظر شما چيه ؟ توسط نوشته شده در ساعت 1:24 PM توسط mohammad Thursday, October 17, 2002
٭ كلاسور و سينه خانمها
(0) comments
........................................................................................جوونتر كه بودم فكر ميكردم چرا دخترها (خصوصا دانشجويان) كلاسور و كتاب و جزوه رو به سينه هاشون مي چسبونن؟ الان هم جواب قطعي براي اين كارشون ندارم ولي فكر ميكنم يكي از اين موارد باشه: 1- سينه هاي خانمها يك محل آرامش براي نوزادانشون هست (در برخي موارد حتي همسرانشان!!!) و اين ارتباط دو طرفه بوده و زن نيز از در آغوش كشيدن نوزادش لذت برده و احساس آرامش ميكنه، حدسم اينه كه اين حس ”در آغوش كشيدن زنان“ باعث ميشه كه اونها بصورت غريزي هر آنچه را كه فشار نوزاد رو بر سينه هايشان تداعي كنه را به آغوش بكشند حتي اگه كلاسور باشه . 2-سينه هاي يك زن از جمله نقاط حساس و آسيب پذير بوده و هر گونه ضربه به اين محل توامان با درد و رنجش هستش، در واقع يه چيزي مثل بيضه هاي آقايون اما اندكي كمتر، براي همين ممكنه خانمها ناخودآگاه با قرار دادن كلاسور و يا كتاب در جلوي سينه شان در پي محافظت از اين اندامشان باشند، هر چند كه ممكنه يك در ميليون هم ضربه اي به اونجا وارد نشه ... 3-ممكنه كلا اين حركت هيچ ريشه باليني نداشته باشه و صرفا چون يه روزي يه خانمي اين كارو كرده و به نظر قشنگ و مد اومده اين كار رايج شده باشه، يه چيزي تو مايه هاي توي دست راست كردن ساعت مچي. 4-ممكنه اصلا اين خصيصه مختص خانمها نباشه و اين فقط ساخته و پرداخته ذهن من باشه، چون خودم هم شاهد بوده ام كه خيلي از اساتيد مرد و تر و تميز و پير دانشگاه ها هم اين چنين جزوه هايشان را حمل مي كنند. 5-شايد هم بخاطر اين باشه كه چون سنگيني بار در قسمت مياني و سينه هاي انسان به صورت مساوي در طرفين تقسيم ميشه، براي همين خانمها با اينكار به نوعي حمل بارهاي اين چنيني رو براي خود آسانتر نموده و كاملا ارگونوميك رفتار مي نمايند. نظر شما چيه ؟ توسط نوشته شده در ساعت 6:31 PM توسط mohammad Wednesday, October 16, 2002
٭ خواجه نصير !
(0) comments
........................................................................................اين دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي به عنوان اولين دانشگاه براي خودش وبلاگ درست كرده ! ورود مراكز دانشگاهي و سازمان هاي دولتي رو به وبلاگستان تبريك ميگم ! و اميدوارم به زودي از خود سايت دانشگاه براي اينكار استفاده كنه ! با تشكر از ممل رضا نوشته شده در ساعت 4:08 PM توسط mohammad Tuesday, October 15, 2002
٭ پوزش
(0) comments
با عرض پوزش از اينكه دو روز به خاطر مسافرت به جايي كه اصلا اينترنت كه هيچي ! تلفن هم نداشت نتونستم اينجا رو به روز كنم ! نوشته شده در ساعت 11:51 AM توسط mohammad
٭ انتفاعي
(0) comments
........................................................................................چطور ممكنه دبيرستاني كه براي هر ترم، مبلغ يك ميليون تومان از هر دانش آموز ميگيره؛ غير انتفاعي باشه ؟ تصورم از "غير انتفاعي "، بيشتر موسسات خيريه و اونجاهائي بود كه با پول مردم اداره ميشه...نه اين دكّونهائي كه به اسم مدارس غير انتفاعي باز كردن...!!! سطح تحصيل رو توي مدارس دولتي آوردن پائين تا بازار مكاره غير انتفاعي ها رونق بگيره... مدارس دولتي رو تبديل به يك محيط خشن و خشك كردن تا اين مدارس، لطيف و دوست داشتني به نظر بياين... معلمها رو ياد دادند كه رشوه بگيرند و به شاگردهاي خصوصي شون نمره هاي بيشتر بدهند...بچه ها رو طوري بار آوردند كه دائما توي اين مدارس معدل بيست بيارند ولي تو كنكور و امتحانات نهائي مثل خر تو گل بمونند... رو افكار خونواده ها كار كردند تا تحصيل در مدارس غير انتفاعي رو به همديگه پز بدهند...آخ كه اگه همين مشكلات دور و برمون رو حل كنيم ديگه لازم نيست به فكر سياست و اقتصاد و سنت و مدرنيته باشيم... توسط نوشته شده در ساعت 11:49 AM توسط mohammad Saturday, October 12, 2002
٭ جوان
(0) comments
........................................................................................توی ايران، سه مدل جوون هست، هرکدوم هم سرگردون در بين دو نوع ديگه. يک مدل، مدل بچه سوسوله، حالا بگيد رپی، خارجی، کله روغنی. به هر حال، اين نوع جوون، از روی لباسهای مارک خارجی که مارکهاش رو گنده چسبوندن جلوی سينشون شناخته می شن. کله ژل زده، زير ابرو ورداشته، ماشين پرايد، پاترول، يا پژو 206 برون. فکرش همش دنبال دختر بازيه و آخرين مدل لباس، زبون بازی و دغل کاری هم بلده، کلمه انگليسی هم پرتاب می کنه. نوع دوم، مدل حزب اللهی. پيرهن افتاده رو شلوار، ريش گری زده، موی شخم زده، تسبيح به دست. يا اهل بازاره، يا اهل پايگاه مقاومت بسيج مسجد محل، يا بيکار که قيافه گرفته که کار گيرش بياد. استاد دغل بازی که با «تو» خطاب کردن آدمهای ديگه، فکر می کنه شخصيت به دست مياره. نوع سوم، سوسول فيلسوفه. کتابهای کريشنا مورتی و پائولو کوئيو رو خونده، از کاستاندا رسيده به شمس و مولانا، حالا با قيافه نيم درويشی، ريش توپی و موی بلندی که با کش می بنده پشت سرش، توی پارتی ها تسبيح شاه مقصود می اندازه و در حالی که ليوان «باده» رو در دست داره، از حکمت اشراقی تعريف می کنه. توسط نوشته شده در ساعت 2:13 PM توسط mohammad Friday, October 11, 2002
٭ در باب پول:
(0) comments
........................................................................................مثبت گرا : هيچ اهميتي ندارد، مخصوصا وقتي که نداري. منفي گرا : تا وقتي که نداري، هيچ اهميتي نداري. رياضي : لازم است ولي کافي نيست. تجربي : به اندازه ء کافي لازم است. ايراني : مال من است. آمريکايي : مال بانک است. من : چيز خوبي است؛ لطفا از همين بدهيد. خدا : شوشه خالي آوردي؟ توسط نوشته شده در ساعت 12:41 AM توسط mohammad Thursday, October 10, 2002 (0) comments ........................................................................................ Wednesday, October 09, 2002
٭ اسلام در خطر
(0) comments
........................................................................................دکتر هادی نژاد حسينيان نماينده سابق ايران در سازمان ملل پس از بازگشت از محل ماموريت خود در آمريکا گفته است: معمولا در مراسم ملی کشورها خانم ها با آقايان دست می دهند؛ من در اين زمينه از مقام معظم رهبری سئوال کردم معظم له فرمودند :" نبايد دست داد." وی گفته است: وقتی در مراسم با خانم ها مواجه می شدم در يک دست کيف و در دست ديگر ليوان می گرفتم تا مجبور نشوم دست بدهم، خانم های خارجی نسبت به مسائل اسلامی توجيه نيستند و وقتی با آنها دست نمی دهيم، زرد و قرمز می شوند. نژاد حسينيان ياد آور شد: من اين موضوع را با برخی مراجع قم مطرح کردم و يکی از آنها گفت اگر دست ندادن وهن اسلام است، جايز است دست داده شود. من اين موضوع را به صورت مکتوب بار ديگر از مقام معظم رهبری سوال کردم که ايشان بار ديگر نوشتند :"جايز نيست." نوشته شده در ساعت 1:22 PM توسط mohammad Tuesday, October 08, 2002
٭ 16 مهر جشن مهرگان مبارك !
(0) comments
........................................................................................در اين روز زرتشتيان لباس نو به رنگ های زرد و سرخ و نارنجی پاييزی می پوشيدند و سفره الوان می گستردند و بر آن کتاب اوستا، آيينه، سرمه دان، سبويی شراب، شيشه گلاب و مخصوصا انار و همچنين گل نيلوفر می چيدند. آتش های بزرگ برپا می کردند و به رقص و پايکوبی می پرداختند و اسپند در آتش می ريختند. مراسم ديد . بازديد در اين روز برگزار می شد و کوچکتر ها به ديدن بزرگترها می رفتند. به کودکی که در ماه مهر به دنيا می آمد نامی می نهادند که با مهر ترکيب شده باشد، مانند مهريار، مهرشيد، مهرنوش، مهرپاد، مهرداد، مهربان و ...» همچنين برين اينجا پي نوشت خودم: من يه چند تا دوست زردشتي دارم كه اميدوارم وبلاگ رو بخونن و نظراتشون رو بدن ! از اينجا تبريك ميگم و آرزو موفقيت دارم ! نوشته شده در ساعت 2:43 PM توسط mohammad Monday, October 07, 2002
٭ جامعه مدني
(0) comments
........................................................................................وقتی تاريخ شاههای هخامنشی رو می خونی ، می بينی اين همه مباهات ما ايرانيها به کوروش و داريوش بی جهت نيست. اونها در زمان خودشون از پيشرفته ترين قوانين مدنی برخوردار بودند که الان فاقد اونيم. داريوش شاه گويد: از آن جهت پروردگارمرا ياری کرد که: بی وفا نبودم، دروغگو نبودم، درازدست نبودم آنان که با وفا بودند نيک نواختم و انان که زيان رسانيدند سخت کيفر دادم. توسط نوشته شده در ساعت 11:31 AM توسط mohammad Sunday, October 06, 2002
٭ گشتي در كافي شاپ
(0) comments
........................................................................................اين بار روم به سمت گارسون ها بود و طرز درست کردن کاپوچينو و بستني و .. ديگه رو داشتم نگاه مي کردم ! يکنفر سفارش کيک داده بود . گارسون هم يک کيک آماده رو در آورد و قاچ کرد و روش خامه ريخت و بعد هم با کاردک تُف ماليش کرد و مثلا شد کيک خامه اي بعد هم روش شکلات مايع ريخت و يک گيلاس گذاشت روش و يک دونه هم چتر کاشت روش واسه افه ! سريع مموي کنارم رو باز کردم تا قيمت اين کيک تقلبي رو ببينم ! کيک فانتزي با قهوه فرانسه 2200 تومان !!!! يک نفر کاپوچينو سفارش داده بود ! کساني که ديده باشن مي دونن که درست کردن کاپوچينو روش خاصي رو داره و بايد به صورتي جوش آوردش که کف بکنه و زياد جوش نخوره که سر بره ! خلاصه اين آغاي محترم همون قهوه فرانسه , که بخوره تو سرش همون قهوه ترک رو ريخت تو فنجان و بعد هم با يک هم زن شروع به زدن اون کرد و شد کاپوچينو جون عمه اش !!!!! قيمت : 800 تومن !! يک نفر هم سفارش چيپس و پنير داده بود ! يک ظرف آلومينيومي رو برداشت گارسون و توي اون چيپس ريخت ! بعد هم با دستش يک ورقه کالباس رو خورد کرد و ريخت روش و بعد هم 2 لايه پنير ورقه اي روش گذاشت و ظرف رو توي ماکرو ويو گذاشت و بعد هم روش سس مثلا فرانسوي ريخت بعلاوه سس گوجه فرنگي ! بعدا ما که سفارش داديم معلوم شد سس فرانسوي آغا سس مايونز بوده با تلخون خشک !!! يکنفر ديگه هم داشت فنجانها و بشقابها رو مي شست اونهم چه شستني .... همه رو ريخته بود تو سينک ظرفشويي که توش شايد يک قطره مايع ظرفشويي بود ! و بعد فقط اونها رو در مياورد و به سبک انگليسي ها با دستمال خشک مي کرد ! حالم کلي بد شد ! بدتر از اون اين بود که دستمال ظرف خشک کنيش از اين پارچه هاي تنظيف بود و شده بود رنگ زرد و سياه و چرک مرده ! مثلا هم کافی شاپ نسبتا معروفی بود !!! باید بهش لوح کثافت می دادن ! نمی دونم اين ايرانی جماعت چرا اينقدر کلاه بردارن ! نون خشک رو بزک مي کنن و جاي پلمبير به آدم غالب مي کنن ! قبول دارين يا نه؟ توسط نوشته شده در ساعت 12:21 PM توسط mohammad Saturday, October 05, 2002 (0) comments ........................................................................................ Thursday, October 03, 2002
٭ پيکان
(0) comments
........................................................................................اگر فقط يك دليل براي نقض يك قانون كافي باشد و آن قانون، قانون بقاي اصلح باشد و معني قانون بقاي اصلح اين باشد كه آنچه اصلح است باقي ميماند و آنچه اقبح است باقي نميماند و اگر هيچ دليل ديگري براي ردّ نظرية داروين موجود نباشد، همين باقي ماندن پيكان به عنوان يكي از اولين اتومبيلهاي تاريخ بشر از زمان انقلاب صنعتي تا همين سال 1381 كافي است. مشخصات: محتوي: مدل دهة 1950 ميلادي شكل: مدل دهة 1940 ميلادي مدل: جواد نوع مصرف انرژي: بيرويه علت بقا: بيدليل زمان مصرف: سال 2002 ميلادي علت توليد: در ايران براي هيچ معلولي علت لازم نيست. پيشنهاد سازنده: پيشنهاد ميكنيم نام پيكان را به جاي خودرو ملّي بگذارند خودرو غيرانتفاعي، چون از طريق توليد آن بدون هزينه كردن ميتوان درآمد كسب كرد. توسط نوشته شده در ساعت 11:10 PM توسط mohammad Wednesday, October 02, 2002 (0) comments ........................................................................................ Tuesday, October 01, 2002
٭ خدا پدر مادر رازي رو بيامرزه !
(0) comments
........................................................................................يکی از کثيف ترين راههای بالا بردن الکل خون، مصرف الکل سفيد هست. ولی از طرفی خيلی هم بهداشتيه. چون تقريباً بيشتر از 96درصد اون الکل هست و مابقی تا 100درصد آبه. بنابراين ميشه باهاش هر نوع مشروب الکلی و با هر طعم دلخواهی درست کرد. ولی چند نکته را بايد توجه داشت، اول اينکه اين الکل تقريباً خالصه و بايد حداکثر 30درصد نوشيدنی ما را تشکيل بده. اشتباه نکنيد و بيشتر از اين مقدار الکل نريزيد، اين داستانش فرق داره و فکر نکنيد که اگه ودکای بالای 40درصد يا ويسکی يا عرق سگی با درصد الکل حدود 50درصد می خوريد پس الکل سفيد هم به همين ميزان در نوشيدنی ترکيبی خود بريزيد. نکته بعدی درباره گيرائیِ الکل سفيده. نوشيدنی ای که با الکل سفيد درست کرده ايد را به تدريج و آهسته بخوريد و از مصرف حجم زيادی از آن در مدت زمان کوتاه جداً خودداری کنيد. الکل سفيد شما را ابتدا کم کم مست می کند ولی سپس ناگهانی عمل می کند و شما را می اندازد گوشه دستشوئی. نمودار گيرائی الکل سفيد نمودار خطی نيست بلکه از اواسط کار مانند يک سهمی شديداً صعودی عمل می کند و حتی ممکن است کار به مسموميت الکلی بکشد. اگر ظرفيت بالائی داريد و مشروبات الکلی زياد مصرف می کنيد بيشتر احتياط کنيد چون بيشتر در معرض اتفاقات ناگوار هستيد. اگر به هر دليلی کار به جاهائی که نبايد بکشه کشيد، سريعاً با انگشت کردن در حلق خود استفراق کنيد و سپس تاجائی که می توانيد آب بخوريد. معده شما آنقدر حالش بد هست که نتونه حتی آب را هم قبول کنه و دوباره بالا مياريد. در عرض يک ساعت اين کار را 4بار انجام دهيد تا معده شما کاملاً شسته شود و احساس کنيد جز آب و اسيد معده چيز ديگری بالا نمياريد. اگر هنگام به پشت خوابيدن روی زمين، دنيا و زمين و زمان دورِ سرتان می چرخيد از خوابيدن خودداری کنيد و پس از مدتی دوباره شروع به آب خوردن کنيد. آب بهترين درمانه، يا بالا مياريد و معده تون تميز ميشه يا جذب ميشه و ميريد می شاشيد که همراه شاش مقداری الکل خارج ميشه که اين هم خوبه. در اينجور مواقع آبليمو هم توصيه ميشه ولی اين مال زمانيه که هنوز بالا نياورديد و معده تون کاملا خالی نيست، ولی وقتی معده تون خاليه و در مرحله بالا آوردن آب و اسيد معده هستيد آبليمو به شدت معده را آزار می دهد. بدترين حالت زمانيست که دستگاه گوارش شما خالی از الکل شده و همه الکل جذب خون شده است و اين زمانی اتفاق می افته که شما مقدار بسيار زيادی الکل مصرف کرديد ولی در استفراق کردن تعلل نموده ايد و اجازه داديد تا الکل جذب خون شود. هيچگاه از شکوفه زدن خجالت نکشيد و وقتی خيلی حالتون بده سريع بالا بياريد. خلاصه اينکه الکل سفيد شوخی نداره بنابراين در مصرف آن احتياط کنيد و گرنه به سرنوشت من(برای بار هزارم) دچار می شيد و روز بعدتان را هم از دست می دهيد. لازم نيست بگم در اين شرايط لب به سيگار نزنيد چون آدم در اين موقعيت حالش از هرچی سيگار و دود بهم می خوره. پي نوشت: ما كه با الكل سفيد خيلي خيلي حال ميكنيم ! به نظر من بخوريد و بياشاميد اما اسراف نكنيد اگه هم بساطي داشتين ما رو خبر كنين ! كسي اين سه روز تعطيلي كاره اي نيست ؟ توسط نوشته شده در ساعت 10:46 AM توسط mohammad
|